احمد بن محمد بن سعید همدانی. محدث زیدی. او بکثرت تصنیف و بسیاری احادیث محفوظه معروف است. گویند کتاب خانه او سیصد اشتروار برمی آمد. وفات او به سال 333 ه. ق. در کوفه بوده است
احمد بن محمد بن سعید همدانی. محدث زیدی. او بکثرت تصنیف و بسیاری ِ احادیث محفوظه معروف است. گویند کتاب خانه او سیصد اشتروار برمی آمد. وفات او به سال 333 هَ. ق. در کوفه بوده است
ابومحمد بهاءالدین عبدالله بن عبدالرحمن الهاشمی المصری. از مشاهیر ائمۀ نحو و قاضی القضاه مصر، از نسل عقیل بن ابی طالب. مولد او به سال 697 ه. ق. و وفات بسنۀ 769. او راست: کتاب الاوهام الواقعه للنووی و ابن الرفعه. کتاب الجامعالنفیس. کتاب تفسیر. شرحی به نام کتاب المساعد بر تسهیل ابن مالک و شرحی بر الفیۀ او و این شرح یکی ازشروح مکمل و مقبول الفیه است چنانکه بعض اعاظم نحات مانند سیوطی و سجاعی بر آن شرح و حاشیه نوشته اند
ابومحمد بهاءالدین عبدالله بن عبدالرحمن الهاشمی المصری. از مشاهیر ائمۀ نحو و قاضی القضاه مصر، از نسل عقیل بن ابی طالب. مولد او به سال 697 هَ. ق. و وفات بسنۀ 769. او راست: کتاب الاوهام الواقعه للنووی و ابن الرفعه. کتاب الجامعالنفیس. کتاب تفسیر. شرحی به نام کتاب المساعد بر تسهیل ابن مالک و شرحی بر الفیۀ او و این شرح یکی ازشروح مکمل و مقبول الفیه است چنانکه بعض اعاظم نحات مانند سیوطی و سجاعی بر آن شرح و حاشیه نوشته اند
ابوزکریا یحیی بن عدی بن حمید بن زکریای منطقی، نصرانی یعقوبی. نزیل بغداد. شاگرد ابوبشر متی بن یونس و ابونصر فارابی. وفات 363یا 364 ه. ق. او سرآمد منطقیین عصر خویش بود و کتب بسیار بخط خود نوشت، دو بار تفسیر طبری را نسخه کرده بملوک هدیه فرستاد. ابن قفطی نزدیک چهل کتاب اعم از تصنیف مستقل یا تفسیر و شروح کتب ارسطو و اسکندر و دیگران از او شمرده است. ابن عدی در هشتاد ویک سالگی درگذشت و در یکی از کنایس بغداد دفن شد. و ازجمله کتب اوست: ترجمه نوامیس افلاطون و طیماوس و اقریطن در نوامیس و مقولات عشر ارسطو با تفسیر اسکندر افرودیسی و طوبیقا و شروح اسکندر و شرح اربعالاواخر امونیوس و انالوطیقای اول و سوفسطیقا با شرح اسکندر و بؤطیقا (مبحث الشعر) با شرح اسکندر و شرح ثامسطیوس و شرح طبیعیات ارسطو و شرح آثار علویه و کتاب النفس با تفسیر امقیدورس. و مقداری از الهیات ارسطو (کتاب الحروف) و ترجمه شروح ثامسطیوس، کتاب السماء و العالم و اخلاق وآثار علویه و ماوراءالطبیعۀ ثاوفرسطس و کتاب الزراعۀ قسطوس. و ابن الندیم از کتب او تفسیر طوبیقای ارسطو و مقاله ای در بحوث اربعه و رساله ای در نقض حجج قائلین به تعلق افعال بخدای تعالی و اکتساب به عبد را نام برده است و گوید یحیی بن عدی بمن گفت که شبانه روز یکصد ورقه (رجوع به ورقۀ سلیمانی شود) کتابت میکند ابواحمد عبدالله بن عدی (242-323 ه. ق.). محدث ایرانی از مردم جرجان. عراق و مصر و شام و حجاز را در طلب حدیث سیاحت کرده. و در استراباد درگذشته است. او راست: کتاب کامل در جرح و تعدیل
ابوزکریا یحیی بن عدی بن حمید بن زکریای منطقی، نصرانی یعقوبی. نزیل بغداد. شاگرد ابوبشر متی بن یونس و ابونصر فارابی. وفات 363یا 364 هَ. ق. او سرآمد منطقیین عصر خویش بود و کتب بسیار بخط خود نوشت، دو بار تفسیر طبری را نسخه کرده بملوک هدیه فرستاد. ابن قفطی نزدیک چهل کتاب اعم از تصنیف مستقل یا تفسیر و شروح کتب ارسطو و اسکندر و دیگران از او شمرده است. ابن عدی در هشتاد ویک سالگی درگذشت و در یکی از کنایس بغداد دفن شد. و ازجمله کتب اوست: ترجمه نوامیس افلاطون و طیماوس و اقریطن در نوامیس و مقولات عشر ارسطو با تفسیر اسکندر افرودیسی و طوبیقا و شروح اسکندر و شرح اربعالاواخر امونیوس و انالوطیقای اول و سوفسطیقا با شرح اسکندر و بؤطیقا (مبحث الشعر) با شرح اسکندر و شرح ثامسطیوس و شرح طبیعیات ارسطو و شرح آثار علویه و کتاب النفس با تفسیر امقیدورس. و مقداری از الهیات ارسطو (کتاب الحروف) و ترجمه شروح ثامسطیوس، کتاب السماء و العالم و اخلاق وآثار علویه و ماوراءالطبیعۀ ثاوفرسطس و کتاب الزراعۀ قسطوس. و ابن الندیم از کتب او تفسیر طوبیقای ارسطو و مقاله ای در بحوث اربعه و رساله ای در نقض حجج قائلین به تعلق افعال بخدای تعالی و اکتساب به عبد را نام برده است و گوید یحیی بن عدی بمن گفت که شبانه روز یکصد ورقه (رجوع به ورقۀ سلیمانی شود) کتابت میکند ابواحمد عبدالله بن عدی (242-323 هَ. ق.). محدث ایرانی از مردم جرجان. عراق و مصر و شام و حجاز را در طلب حدیث سیاحت کرده. و در استراباد درگذشته است. او راست: کتاب کامل در جرح و تعدیل
ابوجعفر محمد بن عبدالرحمن بن قبه. متکلم مشهور شیعی، از مردم ری. در اول امر معتزلی بود و از آن پس بمذهب تشیع گرایید. او در قرن سیم هجری میزیست و با ابوالقاسم بلخی متکلم معروف معاصر بود. او را کتب چند است، ازجمله: المستثبت در نقض ابوالقاسم بلخی. الانصاف. کتاب الرد علی الزیدیه و ابن بابویه این کتاب را در اول اکمال الدین تماماً نقل کرده است. و ابن الندیم دو کتاب از او نام میبرد یکی الانصاف فی الامامه و دیگر کتاب الامامه
ابوجعفر محمد بن عبدالرحمن بن قبه. متکلم مشهور شیعی، از مردم ری. در اول امر معتزلی بود و از آن پس بمذهب تشیع گرایید. او در قرن سیم هجری میزیست و با ابوالقاسم بلخی متکلم معروف معاصر بود. او را کتب چند است، ازجمله: المستثبت در نقض ابوالقاسم بلخی. الانصاف. کتاب الرد علی الزیدیه و ابن بابویه این کتاب را در اول اکمال الدین تماماً نقل کرده است. و ابن الندیم دو کتاب از او نام میبرد یکی الانصاف فی الامامه و دیگر کتاب الامامه
ابوبکر محمد بن عبدالغنی بن ابی بکر شجاع. محدث حنبلی. لقب او معین الدین است. پدر او عبدالغنی حافظ رحّال حنبلی از علماء معروف به ایثار و قناعت بود و در سال 583 هجری قمری به بغداد درگذشت. محمد در طلب حدیث و اکتساب از علما سفرها بخراسان و جزیره و شام و مصر کرد و شهرت او از پدر بیش بود و گذشته از حواشی نافعه که بر کتب متقدمین دارد کتاب اکمال ابن ماکولا را تکمیل کرد و از اوست کتاب التقیید لمعرفه السنن و المسانید. و شیخ او فتیان بن احمد بن سمینه است. وفات وی بدارالسلام در 629 بوده است
ابوبکر محمد بن عبدالغنی بن ابی بکر شجاع. محدث حنبلی. لقب او معین الدین است. پدر او عبدالغنی حافظ رحّال حنبلی از علماء معروف به ایثار و قناعت بود و در سال 583 هجری قمری به بغداد درگذشت. محمد در طلب حدیث و اکتساب از علما سفرها بخراسان و جزیره و شام و مصر کرد و شهرت او از پدر بیش بود و گذشته از حواشی نافعه که بر کتب متقدمین دارد کتاب اکمال ابن ماکولا را تکمیل کرد و از اوست کتاب التقیید لمعرفه السنن و المسانید. و شیخ او فتیان بن احمد بن سمینه است. وفات وی بدارالسلام در 629 بوده است
ابوعلی محمد بن علی بن حسین بن مقله. مولد او در سال 272 هجری قمری به بغداد. او به بادی امر در بعض دواوین خدمت میکرد و راتبۀوی شش دینار بود در ماه. و هم عامل خراج بخشی از فارس بود و سپس بخدمت ابی الحسن بن الفرات پیوست و ابوالحسن او را برکشید تا حال او عظیم نیکو شد و مالی بسیار اندوخت. و با این همه عاقبت وحشت و کدورتی میان او و ابن فرات پدید شد و ابن مقله احسان او کفران کرد و در جملۀ دشمنان وی درآمد تا آنگاه که ابن فرات عزل و دستگیر گشت و چون بار دیگر ابن فرات منصب وزارت یافت ابن مقله را بگرفت و بصدهزار دینار مصادره کرد. در سال 316 مقتدر خلیفه ابن مقله را به وزارت برگزید و تا 318 در این مقام ببود آنگاه معزول و محبوس گردید و پس از تطورات و تحولاتی چند به وزارت راضی خلیفه منصوب گشت و دشمنان او نزد خلیفه سعایتها کردند تا خلیفه دست راست او را بریدن فرمود و مدتی دست بریده به زندان بماند و خلیفه همان روز از کرده پشیمان شد و ثابت را امر داد تا بزندان شود و موضع بریدگی علاج کند و ثابت جراحت را معالجه کرد و او به ثابت گفت دستی را که خدمت سه خلیفه کرد و دو بار تمام قرآن بنوشت چون دست دزدان ببریدند و به بیت ذیل تمثل جست: اذا ما مات بعضک فابک بعضا فبعض الشی ٔمن بعض قریب. و گویند بزندان قلم بر ساعد راست استوار کرده مینوشت و از عجایب آنکه از محبس با خلیفه مکاتبه میکرد و نیز منصب وزارت میخواست و میگفت قطع ید مانع تکفل این مقام نیست و از جمله اشعار او در حنین بر دست بریده بیت ذیل است: لیس بعدالیمین لذه عیش یا حیاتی بانت یمینی فبینی. و محمد بن یاقوت و ابن رائق دو دشمن قوی او بودند که نکبات او را سبب شدند. ابن مقله مخترع خط ثلث و توقیع و نسخ و ریحان و رقاع و محقق است و ابن بواب در خط متابعت او کرده است. ابن مقله چون مثل اعلی و صنم عقلی خوشنویسی و حسن خط است چنانکه شاعری عرب خط او را با فصاحت سحبان و حکمت لقمان و زهد ابن ادهم ردیف آورده و شعرای فارسی نیز بحسن خط او مثل زدند: کاش ابن مقله بودی در حیات تا بمالیدی خطش بر مقلتین. سعدی. مردم چشم ابن مقله وقت بندۀ آن خط چو عنبر شد. کمال اسماعیل. چنان خطی که اگر ابن مقله زنده شود تراشۀ قلم او بمقله بردارد. وفات او بزندان در سال 328 هجری قمری بوده است
ابوعلی محمد بن علی بن حسین بن مقله. مولد او در سال 272 هجری قمری به بغداد. او به بادی امر در بعض دواوین خدمت میکرد و راتبۀوی شش دینار بود در ماه. و هم عامل خراج بخشی از فارس بود و سپس بخدمت ابی الحسن بن الفرات پیوست و ابوالحسن او را برکشید تا حال او عظیم نیکو شد و مالی بسیار اندوخت. و با این همه عاقبت وحشت و کدورتی میان او و ابن فرات پدید شد و ابن مقله احسان او کفران کرد و در جملۀ دشمنان وی درآمد تا آنگاه که ابن فرات عزل و دستگیر گشت و چون بار دیگر ابن فرات منصب وزارت یافت ابن مقله را بگرفت و بصدهزار دینار مصادره کرد. در سال 316 مقتدر خلیفه ابن مقله را به وزارت برگزید و تا 318 در این مقام ببود آنگاه معزول و محبوس گردید و پس از تطورات و تحولاتی چند به وزارت راضی خلیفه منصوب گشت و دشمنان او نزد خلیفه سعایتها کردند تا خلیفه دست راست او را بریدن فرمود و مدتی دست بریده به زندان بماند و خلیفه همان روز از کرده پشیمان شد و ثابت را امر داد تا بزندان شود و موضع بریدگی علاج کند و ثابت جراحت را معالجه کرد و او به ثابت گفت دستی را که خدمت سه خلیفه کرد و دو بار تمام قرآن بنوشت چون دست دزدان ببریدند و به بیت ذیل تمثل جست: اذا ما مات بعضک فابک بعضا فبعض الشی ٔمن بعض قریب. و گویند بزندان قلم بر ساعد راست استوار کرده مینوشت و از عجایب آنکه از محبس با خلیفه مکاتبه میکرد و نیز منصب وزارت میخواست و میگفت قطع ید مانع تکفل این مقام نیست و از جمله اشعار او در حنین بر دست بریده بیت ذیل است: لیس بعدالیمین لذه عیش یا حیاتی بانت یمینی فبینی. و محمد بن یاقوت و ابن رائق دو دشمن قوی او بودند که نکبات او را سبب شدند. ابن مقله مخترع خط ثلث و توقیع و نسخ و ریحان و رقاع و محقق است و ابن بواب در خط متابعت او کرده است. ابن مقله چون مثل اعلی و صنم عقلی خوشنویسی و حسن خط است چنانکه شاعری عرب خط او را با فصاحت سحبان و حکمت لقمان و زهد ابن ادهم ردیف آورده و شعرای فارسی نیز بحسن خط او مثل زدند: کاش ابن مقله بودی در حیات تا بمالیدی خطش بر مقلتین. سعدی. مردم چشم ابن مقله وقت بندۀ آن خط چو عنبر شد. کمال اسماعیل. چنان خطی که اگر ابن مقله زنده شود تراشۀ قلم او بمقله بردارد. وفات او بزندان در سال 328 هجری قمری بوده است
ابوالحسن علی بن اسماعیل. لغوی ادیب و خطیب اندلسی. در شهر مرسیه متولد شد و مانند پدر ضریر بود و لغت را از پدر خود و سایر اساتید ازجمله ابوعمر طلمنکی فراگرفت و در دربار مجاهدبن عبدالله عامری و پسرش موفق منزلتی داشت. مهمترین کتب او کتاب المخصص است در لغت و آن در هفده مجلد به طبع رسیده است. دیگر کتاب المحکم والمحیط الاعظم و شرح مشکل المتنبی و کتاب الانیق فی شرح الحماسه در شش مجلد. وفات 458 ه. ق. (ابن خلکان) (بغیهالوعاه)
ابوالحسن علی بن اسماعیل. لغوی ادیب و خطیب اندلسی. در شهر مرسیه متولد شد و مانند پدر ضریر بود و لغت را از پدر خود و سایر اساتید ازجمله ابوعمر طلمنکی فراگرفت و در دربار مجاهدبن عبدالله عامری و پسرش موفق منزلتی داشت. مهمترین کتب او کتاب المخصص است در لغت و آن در هفده مجلد به طبع رسیده است. دیگر کتاب المحکم والمحیط الاعظم و شرح مشکل المتنبی و کتاب الانیق فی شرح الحماسه در شش مجلد. وفات 458 هَ. ق. (ابن خلکان) (بغیهالوعاه)
کنیت سه تن از وزرای خلفای عباسی: 1- جلال الدین عمیدالدوله ابوعلی حسن بن علی. او به سال 513ه. ق. از دست مسترشد عباسی وزارت یافت و در 514 مغضوب و معزول گشت و خلیفه امر غارت خانه او داد. و بار دیگر او بوزارت رسیده است و در جنگ با طغرل خدمات بسیار کرده و تدبیرها اندیشیده تا طغرل را از عراق برانده است. وفات 522. 2- جلال الدین ابوالرضا محمد برادرزادۀ حسن سابق الذکر. او به سال 522 وزارت راشد یافت، آنگاه که خلیفه ارادۀ بازداشت و حبس عده ای از درباریان خویش کرد ابوالرضا بموصل گریخت و پس از عزل راشد بار دیگر به مناصب عالیه نائل گشت. 3- مؤتمن الدوله ابوالقاسم علی، وزیر مقتفی. مردی پرهیزکار لکن از اصول و قواعد سیاست و وزارت دور و بیخبر بود
کنیت سه تن از وزرای خلفای عباسی: 1- جلال الدین عمیدالدوله ابوعلی حسن بن علی. او به سال 513هَ. ق. از دست مسترشد عباسی وزارت یافت و در 514 مغضوب و معزول گشت و خلیفه امر غارت خانه او داد. و بار دیگر او بوزارت رسیده است و در جنگ با طغرل خدمات بسیار کرده و تدبیرها اندیشیده تا طغرل را از عراق برانده است. وفات 522. 2- جلال الدین ابوالرضا محمد برادرزادۀ حسن سابق الذکر. او به سال 522 وزارت راشد یافت، آنگاه که خلیفه ارادۀ بازداشت و حبس عده ای از درباریان خویش کرد ابوالرضا بموصل گریخت و پس از عزل راشد بار دیگر به مناصب عالیه نائل گشت. 3- مؤتمن الدوله ابوالقاسم علی، وزیر مقتفی. مردی پرهیزکار لکن از اصول و قواعد سیاست و وزارت دور و بیخبر بود
دانای حقیقت کار و کنه آن، و نظیر آن در زبان عرب هو ابن بعثطها و ابن ثامورها و ابن سرسورها و ابن ثراها و ابن مدینتها و ابن زوملتهاست: هو ابن بجدتها، او دانای بحقیقت آن امر است.
دانای حقیقت کار و کنه آن، و نظیر آن در زبان عرب هو ابن بعثطها و ابن ثامورها و ابن سرسورها و ابن ثراها و ابن مدینتها و ابن زوملتهاست: هو ابن بجدتها، او دانای بحقیقت آن امر است.
نصیرالدوله ابوطاهر محمد بن بقیه. وفات 367 ه. ق. وزیر عزالدوله بختیار. بفضل و کرم معروف و در عهد پدر عزالدوله خوانسالار بود و پس از فوت او در سال 362 بوزارت عزالدوله رسید، لیکن چون عزالدوله را بجنگ عضدالدوله فنّاخسرو ترغیب کرد و در اهواز از عضدالدوله شکست خوردند عزالدوله از او رنجیده و آنرا حمل بر سوء تدبیر وزیر کرد و در سال 366 او را گرفته کور کرد و چون ابن بقیه نسبت بعضدالدوله اطالۀ لسان میکرد آنگاه که عضدالدوله بغداد بگرفت و عزالدوله کشته شد ابن بقیه را زیر پای فیلان افکنده و جسد او بیاویخت و تا وفات عضدالدوله جسد او بر دار بود
نصیرالدوله ابوطاهر محمد بن بقیه. وفات 367 هَ. ق. وزیر عزالدوله بختیار. بفضل و کرم معروف و در عهد پدر عزالدوله خوانسالار بود و پس از فوت او در سال 362 بوزارت عزالدوله رسید، لیکن چون عزالدوله را بجنگ عضدالدوله فنّاخسرو ترغیب کرد و در اهواز از عضدالدوله شکست خوردند عزالدوله از او رنجیده و آنرا حمل بر سوء تدبیر وزیر کرد و در سال 366 او را گرفته کور کرد و چون ابن بقیه نسبت بعضدالدوله اطالۀ لسان میکرد آنگاه که عضدالدوله بغداد بگرفت و عزالدوله کشته شد ابن بقیه را زیر پای فیلان افکنده و جسد او بیاویخت و تا وفات عضدالدوله جسد او بر دار بود
دانشپور عالم ماتقن دانشمند مبرزا. این ترکیب همیشه باضافه استعمال شود: برادر خوانده ای داشت بفطانت ذهن ورزانت رای مشهور... . این بجده رشد و کیاست نهادی همه حدس وفراست
دانشپور عالم ماتقن دانشمند مبرزا. این ترکیب همیشه باضافه استعمال شود: برادر خوانده ای داشت بفطانت ذهن ورزانت رای مشهور... . این بجده رشد و کیاست نهادی همه حدس وفراست